- بارور سازی
الإخصاب
معنی بارور سازی - جستجوی لغت در جدول جو
- بارور سازی
Fertilization
- بارور سازی
fertilisation
- بارور سازی
การปฏิสนธิ
- بارور سازی
bevruchting
- بارور سازی
Befruchtung
- بارور سازی
запліднення
- بارور سازی
zapłodnienie
- بارور سازی
受精
- بارور سازی
fertilização
- بارور سازی
fecondazione
- بارور سازی
fertilización
- بارور سازی
بارور سازی، باروری
- بارور سازی
pembuahan
- بارور سازی
بارور سازی
- بارور سازی
নিষেক
- بارور سازی
kuzaa
- بارور سازی
döllenme
- بارور سازی
оплодотворение
- بارور سازی
受精
- بارور سازی
הפריה
- بارور سازی
उर्वरण
- بارور سازی
수정
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(شَ)
لغت نامه دهخدا
باروطساز، آنکه باروت سازد، سازندۀ باروت، مایحتاج هر روزه را نیز گویند از جامه و زیرجامه و امثال آن، (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، جامۀ هرروزه، (دمزن)، مایحتاج هرروزه از خوراک و جامه و غیرهما، (فرهنگ نظام)، رجوع به بادروزه و شعوری ج 1 ورق 191 شود، نفقۀ روزانه، (شعوری ج 1 ورق 191)، جامۀ کهنه را نیز گفته اند، (برهان) (آنندراج) (دمزن) (ناظم الاطباء)
رجوع به باروت سازی شود
عمل ساروج ساز، ساختن ساروج، بعمل آوردن ساروج، ساروج گری
باروطسازی، عمل و کار شغل باروت ساز: مشرف توپخانه مبلغ بیست تومان مواجب و از جمله ده یک رسوم باروطسازی دویست وشصت وشش دینار و چهار دانگ رسوم داشت، (تذکرهالملوک چ 2 ص 63)
عمل دارو ساز، مغازه یا کارخانه ای که در آن دارو تهیه کنند برای فروش
ساختن آباژور، شغل و عمل آباژور ساز، دکان ومغازهای که در آن آباژور سازند
القاح، تلقیح، گشن، لقاح، حاصل خیزسازی
متضاد: عقیم سازی
متضاد: عقیم سازی